چند ماهیه که مدیرم شماره همسریو می خواد منم نمیدم بهش...چون خیلی بامن لج کرده ...چند روز پیش داشتم تلفنی با همسرم صحبت میکردم مدیرم گفت گوشی رو بده منم می خوام صحبت کنم می خوام حالشو بپرسم منه ساده هم گوشی رو دادم ..به همسری گفت شمارتو ندارم بهم بگو بهت زنگ میزنم میریم باغ میریم کن. همسری هم شمارشو گفت..حالا امروز مدیرم منو صدا کرده میگه یه دختره هست ‌‌‌بی ام دبیلیو داره خونه داره تو ظفر..تک دختره... دنبال یه پسر خوشگل و خوش تیپ می گرده فقط تیپ براش مهمه خودش پول داره..می خوام شوهر تورو باهاش دوست کنم ...چشام گرد شده..بهم میگه شماره همسرتم که دارم.فکر کن...الان دنیا رو سرم خرابه...ساعت ۳ با مدیرم دعوا گرفتم قهر کرد کل سیستم مالی رو زد رو سی دی همه رو پاک کرد و رفت ..و الان من بدبخترین موجود روی زمین هستم ...همه میان و میگن چرا کاری کردی که دعوا شه ..میگم ۳ ماهه دارم میگم حساب کتابای منو درست کن بهم میگه بچه ایی هنوز دهنت بوی شیر میده...ولی به این و اون همه چیز رو یاد میده...فکر کن از شرکتهای دیگه یکی رو میاره پشت سیستم من کاراشونو انجام میدن ...منم آدمم به خدا .منم همه حسابام رو سیستمی که اونا میشینن...