برف اومده ...
دیروز با همسری رفتیم ترمینال واسه ۲۸ اسفند بلیط بگیریم هیچ کس هیچ بلیطی نداشت واسه فروش ...گفتن فردا صب بیایید شاید یه کاری بکنیم..امروزهمسری قرار شد اول بره بلیط بگیره بعد بره سر کار بازم نتونسته بود پیدا کنه...باورم نمیشه ما یعنی ۴شنبه سوری تهرانیم...پیاده هم که باشه میرم تا ور دل مامان اینا... صب در بالکن رو بازکردم خیلی سردم شده بود دیدم ووو چه برفی میاد ...دلم یه لحظه واسه اردبیل تنگ شد...منم باید خودمو از تخت می کندم مثل همسری... ظلمه به خدا ۵ شنبه هم بیایی سر کار...امروز باید اضافه کاری میرفتیم شرکت ...دیروز به همه داخلیا اطلاع دادن که احتمالا ۳۰ اسفند هم باید بیایید سرکار...این باید گفتناشون منو کشته ...برای من مهم نیست ۲۸ ما میریم اردبیل ...هر جوری شده دلم واسه همه تنگ شده چقدر هوس درست کردن این ۴ تارو کردم....اینجا تهرانه برف تو هوا آب میشه از این خبرا نیست...
